فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

سرما

سردمه
اونقد سرد
که خوابم نمی بره
سرد مثل تو
واسه همین من تو اغوش تو
همیشه مچاله بودم
از بس پاهامو جمع کردم
زانو هام درد می کنه
کاش بتونم برم . . .



امشب یک شعر
بعد از مدت ها
تو رو به من سیلی زد
سختم بود فراموش کردنت
اما خودت با رفت و آمدنت فراموش کردنو یادم دادی
و شاید از شاگرد کم استعدادی مثل من
انتظار نمره ی 20 نداشتی . . .
و چه بد که هیچ موقع نفهمیدی این ادم خنگ
شبا با گریه
سرمشق های تو رو پاک می کرد . . .
حالا گوش کن
برگه ی امتحان من
همیشه معلما رو شوکه می کرد . . .
بعد یک عمر تکلیف نداشتن
تو روت وایمیسم و درسامو جواب می دم
من سرما
من زمستون
من تو رو فراموش می کنم
و تو همون معلمی
که به بهانه های مختلف
20 منو 10 می کنی تا دل خودت اروم بگیره
و من فقط به این فکر می کنم که هر چند 10
دیگه تو رو سر هیچ کلاسی نمی بینم . . .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد