فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

تظـــــاهر میکنم هستی

خیلی از این تنهایی میترسم

فکرشو نمیکردم !!

اما فدای سرت !!

فدای سرت که من اینجا تنهام ..  فدای سرت که من اینجا نشستم بدون حضورت

فدای سرت که اشکام نمی زارن بنویسم

فدای سرت که نمیتونم نفس بکشم

فدای سرت من دارم میسوزمو میسوزمو میسوزم

فدای سرت که دق کردم

کاش هیچ وقت این حس حال الان منو نداشته باشی

دلم نمیخواد غم تو دلت باشه

دلم نمیخواد یه وفت از . .

کاش یه بار دیگه میشد صداتو بشنوم . هه !  همش میگم یه بار دیگه نه ؟

چیکار کنم ؟     همه اون سالها تو برام یه فرشته شده بودی

وقتیم که . .       من منتظرت نشستم . گفتم یه روز میاد

اه

خسته شدم دیگه ..  حالم داره از همه چی بهم میخوره

داره سر خودمو شیره میمالم نه ؟    الکی خودمو دلخوش میکنم تا یه بار دیگه خورشید بیاد پایین و

ماه بره بالا و دوباره بعد از چند ساعت جاهاشون عوض شه !

ناخونم امروز شیکست . همون کوچیکه که تو همیشه دوسش داشتی !!

انقدر اون لحظه دلم هواتو کرد !!!!!!!!!!!

گفتم الان باز ناراحت شدی !!  گفتم ا خب حالا فدای سرت

تو هم گفتی نوموخوام ....

منم گفتم الهی فربونت برم . کاش از حال دلم خبر داشتی

کاش یه ذره میشد دوباره نگارن شدن هاتو ببینم

کاش میشد یه بار دیگه بشنوم که میگی    .       .             .

چشم رسیدم بهم زنگ میزنم

چشم تو راه با تلفن حرف نمیزنم عزیزم

چشم مواظب خودم هستم تا سرما نخورم

چشم دیگه هیچ وقت بی خبر جایی نمیرم

دیگه هیچ وقت دیر به دیر بهت زنگ نمیزنم

دیگه هیچ وقته هیچ وقت بدونه تو هیچ جا نمیرم قربونت برم

قوله قول !   خوبه ؟    خوبه گلم ؟

قربون اون خنده هات برم . .

خیلی میترسم ..  از این شبای تنهایی  !

حتی جرات نمیکنم برم سرمو برازم رو بالش و . .

دوست دارم سرمو بزارم رو شونتو بمیرم !

دوست دارم تو بغل تو بمیرم !!

دوست دارم مست از هوای تو بمیرم

نازنینم ؟

 

 

 

هیچی فقط میخواستم صدات کنم عزیز دلم .

من خیلی اذیتت کردم نه ؟

خیلی میدونم !!

منو میبخشی نانازم ؟  بگو که بازم هوامو داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عزیز دلم ..    نازنین من .

دوســــت دارم خیلی

نظرات 2 + ارسال نظر
dazmehr یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ق.ظ http://rostamiyana.blogsky.com

نمیدونم از چی انقدر شرمنده ای من که از تنهایی هام لذت میبرم .

ملودی یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ق.ظ

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد