شب که می رسد از کناره ها گریه می کنم با ستاره هاوای اگر شبی ز آستین جانبر نیازم دست چاره هاهمچون خامشان بسته ام زبانحرف من بخوان از اشاره هاما ز اسب و اصل افتاده ایمما پیاده ایم ای سواره هاای لهیب غم آتشم مزنخرمنم مسوز از شراره ها