من فاحشه نیستم فقط هوا بس نا جوانمردانه گرم است
من مدل نیستم. من مانکن نیستم. فاحشه و تحریک کننده هم نیستم. من فقط گرمم است… برادر میفهمی؟ گرمم است.
من فقط گرمم است برادر! امروز کم مانده بود از گرمای وسط ظهر، که داشتم برای خودم، مردم، برای دولت، برای کشور عزیزمان، از یک محل کار به یک محل کار دیگر میرفتم، کم مانده بود از گرمای وسط ظهرش گریه کنم. می دانم این تازه اول گرماست… وای …به خرما پزان تابستان و تموز… گرمم …بود و به خودم که نگاه میکردم دلم به هم میخورد. میخواستم مقنعه و مانتو مشکی بلندم را در بیاورم. فقط گرمم بود همین.
من مدل نیستم. من مانکن نیستم. فاحشه و تحریک کننده هم نیستم. من فقط گرمم است… برادر میفهمی؟ گرمم است.
میخواهم این گرما را توی صورتت بالا بیاورم. میخواهم این مقنعه را که با سیلی نگاهت و لحن کثیفت گفتی “بکش جلو ” دور گردنت بیندازم و بگویم یک روز تمام این را سرت کن، بعد با همان خفهات کنم. همین. خفهات کنم؛ میدانی چرا؟ برای اینکه آنقدر به من گفتی من کثیف و پلیدم، من عامل فسادم، من چنین و چنانم که اصلا خودم را دوست ندارم… من انگار احساس میکنم باید خیلی قشنگ و عروسک باشم. من باید دل هر مردی را از دور ببرم. من باید بوی تحریک آمیز، راه رفتن و حرف زدن پر عشوه داشته باشم. من باید دماغم را عمل کنم. فکٌم را هم، چون اندکی به قشنگی آن عروسکی که تو میگویی نیست. من باید هیکل جنیفر لوپز را داشته باشم ولی برایش ورزش نکنم. چون بد است. دختر که نمیدود. دختر که کوه نمیرود. دختر که دوچرخه سواری نمیکند ... پس رژیم میگیرم. چاره ندارم. رژیم طولانی و سخت. رژیم بیماری. رژیم اعتماد به نفس… پس خودم را از خوردن هم محروم میکنم. مثل همهی لذتهای دیگری که ندارم. باید خوشگل به نظر برسم. همین. زن در نظر من، در نظر جامعه من، در نظر مردان من، در نظر زنان من یعنی همین. من اصلا خودم را دوست ندارم چون من می خواهم کار کنم. موقع کار کردن نمیرسم و نمیتوانم آرایش کنم یا حتی موهایم را شانه کنم. من وقتی وقتم را به درس و کار و تحقیق میگذرانم نمیتوانم روی لحن صدایم کار کنم. نمیتوانم ناخنهایم را دائم پدیکور کنم. نمیرسم همیشه دلبر باشم. من میان یک پارادوکس عمیق، بین آینه و تصوُر، گیر کردهام. دست و پا میزنم. ولی من باید زیبا به نظر برسم برادر. و تو تا کی میخواهی نان هیزیات را بخوری؟ تا کی میخواهی توی چشم من و مادرم، یا به پاهای خواهرت نگاه کنی و شب هم با دخترت سر سفره بنشینی و نان همین هیزیها را در گلویش فرو کنی.
من مدل نیستم. من مانکن نیستم. فاحشه و تحریک کننده هم نیستم. من فقط گرمم است… برادر میفهمی؟ گرمم است
.
.
.
اگر با مردانی که از خارج از کشور به ایران مسافرت میکنند راجع به بانوان ایرانی سوال کنید ، از تحریک شدنشون بصورت غیر عادی خواهند گفت
همان مردانی که صبح تا شب در کشور خودشان آزادند و چشمشان کاملن سیر ، ولی علت اصلی تحریکشان در این کشور را پوشش زنان اعلام میکنند و با اینکه با توجه به فرهنگشان قصد نمکدان شکنی را ندارند ، به زبان مودبانه و سانسور گونه ما میگویند میخواهیم بدانیم چه چیز مجهولی وجود دارد
غریزه انسانها از پشت دیوار فلزی و غیر قابل نفوظ هم خاموش نمیشود ، نورونهای مغز با توجه به شرایط رشد خود را میکند ، مشکل در ریشه است ، ریشه ای که سالهای پیش در این سرزمین کاشته و دوانده شده است