فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

رازهایی از خانمها

 

 

مطلبی خواندنی از رازهایی درباره ی خانمها که آقایون از آنها بی خبرند

وقتی زنی عاشق می‌شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می‌رسد
یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود
بسیاری از زنان به این علت که نمی‌خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می‌کنند

 


ادامه مطلب ...

نشانه های زناشویی

 

 

زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند! پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟

حتما بخوانید بسیار زیباست

زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم

ماموران مدرک خواستند،

زن و مرد گفتند نداریم !

ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!

زن و مرد گفتند برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم ... !

اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،

ما دستهایمان از هم جداست!

دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،

ما رویمان به طرف دیگریست!

سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف می زنند،

ما احساسی به هم نداریم!

چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،

می بینید که، ما غمگینیم!

پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،

اما یکی ازما جلوترازدیگری می رود!

ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،

ما هیچ نمی خوریم!

هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند،

ما لباسهای کهنه تنمان است.. !

هشتم، ...

ماموران گفتند

خیلی خوب،

بروید،

بروید،..

فقط بروید ... !!!


زن

زن عشق می کارد و کینه درو می کند...

 دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...

 می تواند تنها یک همسر داشته باشد

 و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی ....

برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است

 و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ...

 در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ...

 او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ...

 او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی....

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ....

 او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ....

 او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...

و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛

 پیر می شود و میمیرد...

و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند

 چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،

 زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛

 گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛

 سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...!

و این رنج است