فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

دانستنیها

مردان به چه زنانی میگویند زیبا و به چه زنانی می گویند جذاب  

 

دانشمندان برای اینکه دریابند زوج‌ها چگونه یکدیگر را انتخاب می‌کنند و ظاهر همدیگر را طبق چه معیارهایی می‌پسندند، تمام زوایای آشکار و نهان چهره را تحت بررسی قرار داده‌اند

و فرمول‌هایی ابداع و ارائه کرده‌اند که می‌تواند میزان تناسب اندام و زیبایی چهره زنان و مردان را از منظر همدیگر تخمین بزند....

اما بعد از این همه بررسی، هنوز قواعد جذابیت‌های ظاهری زنان و مردان، معیارهای دقیقی ندارد و اینکه چگونه یک کشش اولیه بین یک زن و مرد به یک عشق واقعی و ازدواج ختم می‌شود، هنوز جزو اسرار این دنیاست. ولی از منظر علمی می‌توان گفت رشته‌ای از قواعد علمی در مورد چگونگی گرایش مردان و زنان به همدیگر معلوم و اثبات‌شده است. برخی از این قواعد، آشکارا عمل می‌کنند (مانند چشم‌های جذاب) و برخی دیگر، در سطوح ناخودآگاه ذهن اثر می‌گذارند. البته طبیعی است که در نهایت،عشق طولانی‌مدت بیش از آنکه بر زیست‌شناسی و ریخت‌شناسی تکیه داشته باشد، به رفتارهای زنان و مردان بستگی دارد اما تحقیقاتی ک در خصوص نگاه زنان و مردان به مقوله زیبایی انجام شده، قابل‌توجه است.
بدن انسان از هنگام لقاح، با تقسیم شدن منظم سلول‌ها رشد پیدا می‌کند و اگر تقسیم سلولی به درستی انجام شود، نتیجه‌اش این خواهد بود که طرف راست و چپ یک نوزاد، شبیه به یکدیگر شده و تصاویر آینه‌ای هم می‌شوند. اما همیشه کار به این صورت پیش نمی‌رود. جهش‌های ژنتیکی و فشارهای محیطی بر تقارن بدن اثر می‌گذارند و نتایجی درازمدت به جای می‌گذرانند.


تقارن کامل بدن نشان می‌دهد که فرد، خصوصیات ژنتیکی مناسبی داشته که در طول رشد او باقی مانده است؛ سالم است و می‌تواند گزینه مناسبی برای زوج‌یابی و بچه‌دارشدن محسوب شود. به گفته زیست‌شناسان، توجه به تقارن بدن از لحاظ همسر‌یابی، کاملا منطقی است. با یافتن همسری که بدنی کاملا متقارن دارد، احتمال اینکه بچه‌های حاصل از ازدواج آنها، بدنی متقارن‌ و سالم داشته باشند، بیشتر می‌شود.


رندی تورن‌هیل از دانشگاه نیومکزیکو برای مدت 15 سال به بررسی مساله تقارن بدن انسان پرداخته و صورت‌‌ها و بدن‌های اسکن‌شده افراد را وارد کامپیوتر کرده است تا نسبت‌های طلایی تقارن را معین کند. او می‌گوید: «طبق تحقیقات من، هم مردان و هم زنان، افراد جنس مخالف خود را در صورتی که بدن یا صورتی متقارن‌تر داشته باشند، بیشتر از آنهایی می‌پسندند که تقارن کمتری دارند؛ به‌خصوص مردانی که بدنی متقارن‌تر دارند، از این لحاظ، شانس بیشتری برای همسر‌یابی دارند.»
اهمیت شکل بدن زنان و مردان
محققانی که در این حوزه تحقیق کرده‌اند، معتقدند شکل بدن نیز بسیار مهم است. آنها در تحقیقات متعددی به صورت کمی این قضیه را ثابت کرده‌اند. دندرا سینگ، روان‌شناس و استاد دانشگاه تگزاس، به بررسی نسبت دور کمر به دور باسن پرداخته و به این نتیجه رسیده است که زنانی که این نسبت در آنها 7/0 است (دور کمر آنها به طور قابل‌توجهی از دور باسن آنها کمتر است) بیشترین جذابیت را دارند. سینگ می‌گوید: «نسبت دور کمر به دور باسن زنان در حد 67/0 تا 18/1 برای اکثریت مردان جذابیت بیشتری دارد و در مورد مردان، این نسبت اگر بین 8/0 تا 0/1 باشد، برای اکثریت زنان جذابیت بیشتری دارد؛ هرچند که داشتن شانه‌های پهن و مردانه نیز برای زنان یکی از عوامل مهم جذابیت مردان به‌شمار می‌رود. اما سوال این است که این نسبت‌ها چه معنایی از لحاظ زیست‌شناسی دارند؟ آیا داشتن چربی در بدن به معنای آن است که فرد، انرژی کافی برای مراقبت از بچه‌ها دارد؟ واقعیت این است که توزیع چربی در بدن به وسیله هورمون‌های جنسی تعیین می‌شود: تستوسترون در مردان و استروژن در زنان. اگر زنی به مقدار کافی و با آمیزه مناسب از هورمون‌های جنسی داشته باشد و تولید کند، نسبت دورکمر به دورباسن او به‌طور طبیعی در حد طبیعی قرار خواهد گرفت و همین مساله در مورد تستوسترون مردان نیز صادق است. بررسی‌ها نشان داده‌اند افرادی که نسبت اندازه لگنی‌شان ایده‌آل است، کمتر دچار بیماری‌های قلبی‌عروقی، سرطان و دیابت می‌شوند. زنانی که در این طیف ایده‌آل قرار می‌گیرند نیز در باروری و بچه‌دار شدن دچار مشکل کمتری می‌شوند. به گفته سینگ، مساله مهم این است که زیبایی، اطلاعاتی درباره سلامت و باروری فرد به ما می‌دهد و شاید اساسا برای همین است که ما زیبایی را به‌طور ناخودآگاه تحسین می‌کنیم.
نشانه‌های جذابیت زنانه و مردانه در چهره زنان و مردان
طبق گفته محققان، ساختمان چهره نیز شواهدی در مورد باروری فرد ارائه می‌دهد. به گفته دکترتورن‌هیل، استروژن یا هورمون جنسی زنانه، رشد استخوان را در بخش پایینی صورت و چانه زنان مهار می‌کند و باعث می‌شود صورت، کوچک‌تر و کوتاه‌تر شود. همچنین این هورمون با ایجاد اثر مشابهی بر ابرو باعث می‌شود چشم‌ها درشت‌تر و برجسته‌تر به نظر برسند. شکل صورت مردان نیز تحت تاثیر تستوسترون است. هورمون جنسی مردانه باعث می‌شود بخش پایینی صورت و فک بزرگ‌تر شود و ابروها پرپشت‌تر به نظر برسند. به گفته دکتر تورن‌هیل، مردانی که این خصوصیات را دارند، جذاب‌تر به نظر می‌آیند زیرا سلامت تولیدمثل‌شان محتمل‌تر است. به گفته وی، کسب و کار پرسود جراحی پلاستیک نیز بیش از همه برای بهبود بخشیدن به تقارن بدن مشتریان است و این، خود، شاهدی است بر اینکه بیشتر مردم، این ویژگی را جذاب می‌شمارند.

داستان مورچه

مورچه ای در پی جمع کردن دانه های جو از راهی می گذشت و نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد ولی کندو بر بالای سنگی قرار داشت و هر چه سعی کرد از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد. دست و پایش لیز می خورد و می افتاد...

هوس عسل او را به صدا درآورد و فریاد زد: ای مردم، من عسل می خواهم، اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا به کندوی عسل برساند یک «جو» به او پاداش می دهم.

 

یک مورچه بالدار در هوا پرواز می کرد. صدای مورچه را شنید و به او گفت: مبادا بروی ها... کندو خیلی خطر دارد!

مورچه گفت: بی خیالش باش، من می دانم که چه باید کرد...!

بالدار گفت:آنجا نیش زنبور است.

مورچه گفت:من از زنبور نمی ترسم، من عسل می خواهم.

بالدار گفت:عسل چسبناک است، دست و پایت گیر می کند.

مورچه گفت:اگر دست و پاگیر می کرد هیچ کس عسل نمی خورد!!!

بالدار گفت:خودت می دانی، ولی بیا و از من بشنو و از این هوس دست بردار، من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به کندو رفتن برایت گران تمام می شود و ممکن است خودت را به دردسر بیندازی...

مورچه گفت:اگر می توانی مزدت را بگیر و مرا برسان، اگر هم نمی توانی جوش زیادی نزن. من بزرگتر لازم ندارم و از کسی که نصیحت می کند خوشم نمی آید!

بالدار گفت:ممکن است کسی پیدا شود و ترا برساند ولی من صلاح نمی دانم و در کاری که عاقبتش خوب نیست کمک نمی کنم.

مورچه گفت: پس بیهوده خودت را خسته نکن. من امروز به هر قیمتی شده به کندو خواهم رفت.

بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشید: یک جوانمرد می خواهم که مرا به کندو برساند و یک جو پاداش بگیرد.

مگسی سر رسید و گفت: بیچاره مورچه! عسل می خواهی و حق داری، من تو را به آرزویت می رسانم...

مورچه گفت: آفرین، خدا عمرت بدهد. تو را می گویند حیوان خیرخواه!!!

مگس مورچه را از زمین بلند کرد و او را دم کندو گذاشت و رفت...

مورچه خیلی خوشحال شد و گفت: به به، چه سعادتی، چه کندویی، چه بویی، چه عسلی، چه مزه یی، خوشبختی از این بالاتر نمی شود، چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع می کنند و هیچ وقت به کندوی عسل نمی آیند...!

مورچه قدری از اینجا و آنجا عسل را چشید و هی پیش رفت تا رسید به میان حوضچه عسل، و یک وقت دید که دست و پایش به عسل چسبیده و دیگر نمی تواند از جایش حرکت کند...
مور را چون با عسل افتاد کار           دست و پایش در عسل شد استوار

از تپیدن سست شد پیوند او              دست و پا زد، سخت تر شد بند او

هرچه برای نجات خود کوشش کرد نتیجه نداشت. آن وقت فریاد زد: عجب گیری افتادم، بدبختی از این بدتر نمی شود، ای مردم، مرا نجات بدهید. اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا از این کندو بیرون ببرد دو جو به او پاداش می دهم !!!
گر جوی دادم دو جو اکنون دهم            تا از این درماندگی بیرون جهم
مورچه بالدار از سفر برمی گشت، دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت: نمی خواهم تو را سرزنش کنم اما هوسهای زیادی مایه گرفتاری است...

این بار بختت بلند بود که من سر رسیدم ولی بعد از این مواظب باش پیش از گرفتاری نصیحت گوش کنی و از مگس کمک نگیری. مگس همدرد مورچه نیست و نمی تواند دوست خیرخواه او باشد...

 

 از مردم طماع راستی مجوی و از بی وصل وفا مخواه

آدم باید چه جــوری باشه؟

آدم باید چه جـــــــوری باشه تا مردم راضی بشن؟!

    

اگه سربزیر و متفکر و توی خودش باشه، میگن: افسردگی داره، روانیه، سیماش قاطیه!


اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، میگن: جلفه، دلقکه، هجوه!


اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، میگن: شکموئه، پرخوره، مال مفت تور کرده!


اگه لاغر و جمع و جور و میزون باشه، میگن: کنسه، نخوره، حمال وارثه!


اگه از حقش دفاع کنه و زیر بار زور نره، میگن: جنجالیه، با همه دعوا داره، خروس جنگیه!


اگه از حقش بگذره و گذشت کنه، میگن: بی عرضه س، حیف نون و دست و پا چلفتیه!


اگه اهل تحقیقات و کتاب باشه، میگن: اینو، واسه ما شده آقای مطالعه!


اگه با عیالات متحده ش مشکلی نداشته باشه، میگن: زن ذلیله، زن نگرفته، شوهر کرده!


اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، میگن: انگار کلفت آورده!


اگه دست به جیبش خوب باشه و به مردم کمک کنه، میگن: پول پارو میکنه، اهل زد و بنده!


اگه اهل بریز و بپاش و ولخرجی نباشه، میگن: پولهاشو انبار میکنه، جون به عزرائیل نمیده!


اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، میگن: معاشرتیه، فوق العادس، دوست داشتنیه!


اگه راست و درست و بی کلک باشه، میگن: هیچی نمیشه، به درد لای جرز میخوره!


و بالاخره اگه هر روز برای هزاران نفر ایمیل میزنه ، نمیگن ما رو دوست داره به یادمون هست، میگن :بیکاره ، معلوم نیست اصلا چه موقع کار میکنه؟  عقده ای هست دنبال خودنمایی هست و ...

 

داستان دخترک

ـ مامان! یه سوال بپرسم؟

زن کتابچه سفید را بست. آن را روی میز گذاشت : بپرس عزیزم .

- مامان خدا زرده ؟!!

زن سر جلو برد: چطور؟!

- آخه امروز نسرین سر کلاس می گفت خدا زرده !

- خوب تو بهش چی گفتی؟

- خوب، من بهش گفتم خدا زرد نیست. سفیده !!!

مکثی کرد: مامان، خدا سفیده؟ مگه نه؟

زن، چشم بست و سعی کرد آنچه دخترش پرسیده بود در ذهن مجسم کند. اما، هجوم رنگ های مختلف به او اجازه نداد...

 چشم باز کرد و گفت: نمی دونم دخترم. تو چطور فهمیدی سفیده؟

دخترک چشم روی هم گذاشت. دستانش را در هم قلاب کرد و لبخند زنان گفت: آخه هر وقت تو سیاهی به خدا فکر می کنم، یه نقطه سفید پیدا میشه...

زن به چشمان بی فروغ  و نابینای دخترک نگاه کرد و دوباره چشم بر هم نهاد و بی اختیار قطره ای اشک از گوشه چشمانش ...

 

 

سخن روز :  مهم تر از آموختن اعداد به بچه ها این است که به آنها ارزشها را آموزش دهید...

داستان

مردی بسیار ثروتمند که از نزدیکان پادشاه بود و در سرزمین مجاور ثروت کلانی داشت، از محبت و عشقی که رعایا ونزدیکانش نسبت به شیوانا داشتند به شدت آزرده بود...

به همین خاطر روزی با خشم نزد شیوانا آمد و با لحن توهین آمیزی خطاب به شیوانا گفت: آهای پیر معرفت! من با خودم یکی از رعیت هایم را آورده ام و مقابل تو به او شلاق می زنم. به من نشان بده تو چگونه آن را تلافی می کنی...

شیوانا سر بلند کرد و نیم نگاهی به رعیت انداخت و سنگی از روی زمین برداشت و آن را در یک کفه ترازوی مقابل خود گذاشت. کفه ترازو پائین رفت و کفه دیگر بالا آمد...

مرد ثروتمند شلاقی محکم بر پای رعیت وارد ساخت. فریاد رعیت شلاق خورده به آسمان رفت. هیچکس جرات اعتراض به فامیل پادشاه را نداشت و در نتیجه همه ساکت ماندند...!

مرد ثروتمند که سکوت جمع را دید لبخندی زد و گفت: پس قبول داری که همه درس های تو بیهوده و بی ارزش است!

اما هنوز سخنان مرد به پایان نرسیده بود که فریادی از بین همراهان مرد ثروتمند برخاست!

پسر مرد ثروتمند همان لحظه به خاطر رم کردن اسبش به زمین سقوط کرده بود و پای راستش شکسته بود. مرد ثروتمند سراسیمه به سوی پسرش رفت و او را در آغوش گرفت و از همراهان خواست تا سریعاً به سراغ طبیب بروند...

در فاصله زمانی رسیدن طبیب، مرد ثروتمند به سوی شیوانا نیم نگاهی انداخت و با کمال حیرت دید که رعیت شلاق خورده لنگ لنگان خودش را به ترازوی شیوانا رساند و سنگی از روی زمین برداشت و در کفه دیگر ترازو انداخت...

کفه پائین آمده، بالا رفت و کفه دیگر به سمت زمین آمد...!!!

می گویند آن مرد ثروتمند دیگر به مدرسه شیوانا قدم نگذاشت!

کفه ترازوی شما در ترازوی عدل الهی چگونه است...؟! 

 

سخن روز : 

 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی ؟!

تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

سهراب سپهری