ای سینه امشب از غمش،
فریاد کن، فریاد کن
وی دیده اندر ماتمش، وی دیده اندر ماتمش،
بیداد کن، بیداد کن
ای پنجه بر در سینه را، دل را از او بیرون بکش
این صید در خون غرقه را، آزاد کن، آزاد کن
ای عشق، غمگین خاطرم بر دل بیفکن آذرخش
ویرانه ام را از کرم، آباد کن آباد کن
آزرده ام خواهی چرا، آخر شبی از در درا
آزرده ام خواهی چرا، آخر شبی از در درا
این عاشق دل خسته را، دلشاد کن، دلشاد کن
این عاشق دل خسته را، دلشاد کن، دلشاد کن