زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت : تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد.
گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته ، زری ، خانم نسبتا مسن محله داشت از کلیسا برمیگشت ...
در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت : مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟!
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت : عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم !!!
نوه پوزخند ی زد و بهش گفت : تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!
مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست . خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت : عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟!
نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه ، با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه !!!
زری در حالی که تبسم بر لبانش بود اصرا ر کرد : لطفا عزیزم !
دخترک غرولند کنان و در حالی که مادربزرگش رو تمسخر میکرد ، سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت : من میدونستم که امکان پذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده !
مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد گفت : آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست ، اما بنظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نیگاه بنداز ...!
سخن روز : اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود ...
چقدر زیباست که در اوج تنهایی و غم،
و نفرت و بد خواهی بعضی از دنیا پرستان،
کسی را داشته باشی که عاشقانه نامش را زمزمه کنی
و به شوق دیدنش هر روز پنجره ها را باز بگذاری
و هر وقت دلت خواست در فراقش گریه کنی
من منتظرم
مثل افق که هر سپیده منتظر آمدن آفتاب است
مثل کبوتری نا آرام
که برای اولین بار انتظار را در آشیانه تجربه می کند
مثل عاشقی که منتظر نامه دلدار است
مثل چشم ماه که هرشب برای دیدن تو بیدار است
میان من و تو که صمیمانه دوستت دارم
فقط چند شاخه گل بنفشه فاصله است
Mage male man nabodi mageh asheghet nabodam
Mage harchi to migofti man moafeghet nabodam
Mage to har kari khasti man bekhateret nakardam
Hala chi shode ke migi beram dige bar nagardam
Man kojaye zendegitam to ke to ghalbe mani
Nazaar dastato begiran to hanoz eshghe mani
Bezar shak konam betoni ke azam del bekani
Ye khabar bede bedonam ke hanoz fekre mani
مگه مال من نبودی مگه عاشقت نبودم
مگه هرچی تو میگفتی من موافقت نبودم
مگه تو هر کاری خواستی من بخاطرت نکردم
حالا چی شده که میگی برم دیگه بر نگردم
من کجای زندگیتم تو که تو قلب منی
نزار دستتو بگیرن تو هنوز عشق منی
بذار شک کنم بتونی که ازم دل بکنی
یه خبر بده بدونم که هنوز فکر منی
اس ام اس عاشقانه موبایل
خاطرات ناقوس هایی هستند که در ایام فراموشی به صدا در می آیند...
khaterate naghoos hai hastand ke dar ayame faramooshi be seda dar miayand
اگر خداوند آرزویی را در دل تو انداخت , بدان که توانایی رسیدن به آنرا در تو دیده است...
Agar KHODA arezoyi ra dar delat andakht, bedan ke tavanaiye residan be anra dar to dide ast... اس ام اس عاشقانه موبایل
آب و هوای چشمات چیزی مثل کویره, هر کس اسیرش بشه بدون شک میمیره
ab va havaye sheshmat chizi mesle kavire, har kasi asiresh beshe bedoone shak mimire
LISTEN and SILENT are two words with same alphabets and are very important for friendship because only a TRUE FRIEND can LISTEN to you when you are SILENT
غرور هدیه شیطان است و عشق هدیه خداوند و ما هدیه شیطان را به هم می دهیم ولی هدیه خداوند را از یکدیگر پنهان می کنیم ghoroor hadiye sheytan ast va eshgh hadiyeye khodavand
va ma hadiyeye shetan ta be ham midahim vali hadiyeye khoda ra az yekdigar penhan mikonim
عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری *دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری*
من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم *شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده امasheghe har kas ke shodam oo shod nasibe digari/del be har kas dadam oo ham zad be ghalbam khanjari
man sekhavat dideam del ra be har kas midaham/sharm daram pas begiram anche ra bakhshide am