فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

فـصــــــل تــــازه

یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی ...

چقدر زیباست

چقدر زیباست که در اوج تنهایی و غم،

و نفرت و بد خواهی بعضی از دنیا پرستان،

کسی را داشته باشی که عاشقانه نامش را زمزمه کنی

و به شوق دیدنش هر روز پنجره ها را باز بگذاری

و هر وقت دلت خواست در فراقش گریه کنی

من منتظرم

مثل افق که هر سپیده منتظر آمدن آفتاب است

مثل کبوتری نا آرام

که برای اولین بار انتظار را در آشیانه تجربه می کند

مثل عاشقی که منتظر نامه دلدار است

مثل چشم ماه که هرشب برای دیدن تو بیدار است

میان من و تو که صمیمانه دوستت دارم

                       فقط چند شاخه گل بنفشه فاصله است 

 

من کجای زندگیتم

Mage male man nabodi  mageh asheghet nabodam 

 
Mage harchi to migofti man moafeghet nabodam 


Mage to har kari khasti man bekhateret nakardam 


Hala chi shode ke migi beram dige bar nagardam 


Man kojaye zendegitam to ke to ghalbe mani  


Nazaar dastato begiran to hanoz eshghe mani 


Bezar shak konam betoni ke azam del bekani 


Ye khabar bede bedonam ke hanoz fekre mani 

 مگه مال من نبودی مگه عاشقت نبودم

مگه هرچی تو میگفتی من موافقت نبودم

مگه تو هر کاری خواستی من بخاطرت نکردم

حالا چی شده که میگی برم دیگه بر نگردم

من کجای زندگیتم تو که تو قلب منی

نزار دستتو بگیرن تو هنوز عشق منی

بذار شک کنم بتونی که ازم دل بکنی

یه خبر بده بدونم که هنوز فکر منی

 

بی قرار

 

 

تو رفتی و به راه تو هنوز چشم انتظارم
نمیخوام تا بدونی تو هنوزم بیقرارم

بهار من تو یار من تو تنها یادگار من
منی که بی تو می مردم چرا بردی قرار من
برای من تو ما بودی کجا از من جدا بودی
به هر جا من گذر کردم تو با من پا به پا بودی

عشق من عشق تو یاد من یاد تو
فریاد و فریاد از غم تو

تو رفتی و به راه تو هنوز چشم انتظارم
نمیخوام تا بدونی تو هنوزم بیقرارم

تو شور و شوق آوازم تو بودی بال پروازم
رسیدم من به پایانم تو بودی تو سر آغازم
اگر از عاشقی گفتم همیشه از تو می گفتم
هنوزم عاشقم اما به پای تو نمی افتم

عشق من عشق تو یاد من یاد تو
فریاد و فریاد از غم تو

تو رفتی و به راه تو هنوز چشم انتظارم
نمیخوام تا بدونی تو هنوزم بیقرارم

شب رفتن برای من به معنای تباهی بود
من عاشق گمون کردم که عشق ما خدایی بود
اگر با غصه دمسازم اگر از بغض آوازم
بمیرم گر زتنهایی پس از تو دل نمی بازم

عشق من عشق تو یاد من یاد تو
فریاد و فریاد از غم تو

دستت و بزار تو دستم

 

 

تو چشمام نگاه کن و دستت وبذار تودستم
غم ورو سیاه کن و دستت رو بذار تو دستم(2)
اگه ابر بارون بشه بارون بی امون بشه
دل و سرپناه کن و دستتو بذار تو دستم
تو چشام نگاه کن ودست وبذار تو دستم
غم وروسیاه کن و دستت وبذار تو دستم

عزیزم پربزن وهوا رو عاشقونه کن
دست توکفتر عشق دستامو آشیونه کن
دست من یه سبزه زار دست تو پیک بهار
بهار دستت داده گل تودست من هزار هزار
توچشام نگاه کن ودستتو بذار تودستم
غم وروسیاه کن ودستتو بذار تو دستم

بوی گل اومده طلایه دار دستت
گل به گل وا شده همه بهاره دستت
رنگارنگ همه رنگ شکفته دارم گل عشق
یه سبد بچینم واست بیارم گل عشق
آسمون که یک زمون دل عاشقا رو می شکست
چی شده که اومده من وتورو داده دست به دست
اگه که سرده هوا نگاه تو آتیشم شده
نفست پیرهن تن واسه دل عاشقم شده
گل دستاتو بیار باغ دست من بکار
من وباغبون کن و سرت وبذار رو شونه ام
ابرا رو روون کن و سرت وبذار رو شونه ام
منو همزبون کن و سرت وبذار رو شونه ام

عزیزم پر بزن وهوا رو عاشقونه کن
دست توکفتر عشق دستام و آشیونه کن
دست من یه سبزه زار دست تو پیک بهار
بهار دستت داده گل تو دست من هزار هزار
تو چشام نگاه کن و دستتو بذار تو دستم
غم ورو سیاه کن و دستت وبذار تو دستم

بدون شرح

 

 

شب که می رسد از کناره ها
گریه می کنم با ستاره ها
وای اگر شبی ز آستین جان
بر نیازم دست چاره ها
همچون خامشان بسته ام زبان
حرف من بخوان از اشاره ها
ما ز اسب و اصل افتاده ایم
ما پیاده ایم ای سواره ها
ای لهیب غم آتشم مزن
خرمنم مسوز از شراره ها